عاشقانه ها

همه چیز از عشق های جاودان

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 27339
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1






..www.shereno.com

شعر عاشقانه

خالی تر از سکوتم ، از نا سروده سرشار

حالا چه مانده از من ؟... یک مشت شعر بیمار

انبوهی از ترانه ، با یاد صبح روشن

اما... امید باطل... شب دائمی ست انگار

با تار و پود این شب باید غزل ببافم

وقتی که شکل خورشید ، نقشی ست روی دیوار

دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست

بار ترانه ها را از دوش عشق بردار

بوی لجن گرفته انبوه خاطراتم

دیروز: رنگ وحشت ، فردا: دوباره تکرار

وقتی به جرم پرواز باید قفس نشین شد

پرواز را پرنده ! دیگر به ذهن مسپار

شاید از ابتدا هم تقدیر من سفر بود

کوچی بدون مقصد از سرزمین پندار

از پوچ پوچ رویا ، تا پیچ پیچ کابوس

از شوق زنده بودن... تا خنده ای سرِ دار

نويسنده: arash تاريخ: چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:شعر عاشقانه,عشق,شعر,عاشق, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شعر عاشقانه

از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست

 

من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز

بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست

 

غمدیده ترین عابر این خاک منم من

جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست

 

در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا

مانند کویری که در آن قافله ای نیست

 

می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس

در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست

 

شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد

هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست

نويسنده: arash تاريخ: چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:شعر,عشق,عاشق,شعر عاشقانه, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شعر عاشقانه

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی

آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت

اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان

عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من

ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرامو روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند  صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

 

 

نويسنده: arash تاريخ: چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:شعر عاشقانه,عشق,شعر,عاشق, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش اومدی دوست عزیزم خوشحال میشم با من تبادل لینک کنید....

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to lovearash1.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com